در این مقاله سعی میکنیم در خصوص تست خلوص نژادی در اسب صحبت بکنیم و توضیح بدهیم که اساسا در این تست مبنای آماری آن چه هست و چگونه انجام می شود.

اسبداران عزیز وقتی صحبت از خلوص نژادی می شود بیشتر از شجره به عنوان منبع اصلی برای خلوص نژادی استفاده میکنند. اما این کار دارای ایراد هایی است و خطاهای انسانی حتما می توانند در برخی موارد موجب برداشت نادرست از میزان خالص بودن اسب گردد.

البته گفتن این نکته خالی از لطف نیست که از نظر ما متخصصین اصلاح نژاد خالص بودن مساوی با همخونی بالاتر و در نتیجه بروز صفات نامناسب و نیز کاهش اثر هتروزیس می باشد و در کل حیوان خالص تر گزینه خوبی برای جمعیت اصلاحی نیست مگر در برنامه های تلاقی گری (که به عنوان مثال در صنعت مرغ بسیار مفید و کاربردی می باشد). اما با توجه به شرایط خاص اسب و نوع دید متفاوت این صفت را خوب در نظر میگیریم.

سوال اینجاست که چطور می توانیم نژاد خالص داشته باشیم ولی همچنان این مشکلات کمتر باشند؟ جواب سوال داشتن جعیت بسیار مناسبی از آن نژاد و انجام آمیزش های کنترل شده است تا بتوانیم تا حد ممکن این مشکل را کاهش دهیم.

برای دوستان اصلاح نژاد گر همه چیز با آمار و فورمول بررسی می شود. بحث خلوص نژادی هم از این قانون مستثنا نمی باشد. بهترین معیار برای سنجش خلوص نژادی اطلاعات ژنومی اسب ها می باشد چون ژن ها هیچ گاه دروغ نمی گویند.

مهمترین و شاید هم بهترین روش تست خلوص نژادی آزمون آنالیز اجزا اصلی (Principal component analysis (PCA)) می باشد. بحث آماری این روش کمی پیچیده است و از حوصله دوستان خارج ولی تلاش میکنم خیلی مختصر و غیر آماری این روش را توضیح دهیم.

در این روش ما برای هر فرد که قرار است تست خلوص نژادی انجام دهیم یک سری اطلاعات از ژنوم داریم. مثلا در اسب استفاده از اطلاعات میکروستلایت بسیار متداول هست. از این اطلاعات ژنومی در مدل PCA استفاده شده و میزان شباهت بین افراد با توجه به ژنوتایپ آنها مشخص می شوند. به عنوان مثال در شکل زیر یک آزمون فرضی بین اسب های ترکمن، عرب و کاسپین را می توانید مشاهده کنید:

این شکل کاملا فرضی می باشد و برای توضیح مطلب گذاشته شده است. همانطور که مشاهده میکنید در شکل به صورت فرضی به خوبی نژاد های اسب از هم جدا شده اند و هر نژاد تقریبا در دسته خودش قرار گرفته است.

برای مثال فرض میکنیم نژاد کاسپین که با رنگ قرمز مشخص شده از دو دسته ترکمن و عرب به خوبی جدا شده و نشان می دهد این نژاد از این دو نژاد از نظر ژنتیکی تفاوت بسیار زیادی دارد. ولی تفاوت مثلا بین ترکمن و عرب کمتر است.

حالا چطور این آنالیز به ما کمک میکند که خلوص نژادی را بررسی کنیم؟

شما فرض کنید ما با همین داده ها دوباره PCA انجام دادیم و فرد خاصی برای تست خلوص نژادی مدنظر است که قبلا در این مجموعه نبود. فرض می شود که به ما گفته شده فرد مورد نظر نژاد کاسپین می باشد. در این حالت ما به عنوان مثال یکی از نتایج زیر را خواهیم داشت:

در شکل سمت چپ مشاهده میکنید که فرد مورد آزمون دقیقا در محدوده کاسپین ها قرار گرفته است پس می توان گفت که این اسب واقعا نژاد خالص اسب کاسپین می باشد. اما در شکل راست ما مشاهده میکنیم که این اسب در محدوده اسب عرب قرار گرفته پس میتوان نتیجه گرفت که این اسب به احتمال زیاد اسب کاسپین نیست ویا مخلوطی از کاسپین و عرب می باشد.

به طور کلی دو عامل اصلی در میزان دقت تست خلوص نژادی اهمیت بسیار زیادی دارد که شامل: 1) جمعیت مرجع و 2) روش ژنوتایپینگ، می باشد. اینکه جمعیت مرجع چرا اینقدر مهم است با ذکر مثال سعی میکنم توضیح دهم:

حال فرض کنیم ما همان آزمون را برای کاسپین انجام دهیم (فقط برای نژاد کاسپین) ولی با تعداد کمتر اسب مرجع در مقایسه با تعداد بیشتر اسب مرجع که دو شکل زیر حاصل می شود:

همانطور که در شکل می بینید یک اسب کاسپین با دو جمعیت مرجع مختلف تست شده است. در سمت چپ به دلیل کامل نبودن جمعیت مرجع اسب مورد نظر با وجود خالص بودن به عنوان نژاد خالص معرفی نمیشود ولی در سمت راست به دلیل جمعیت مرجع مناسب به عنوان اسب خالص شناسایی می شود. دومین عامل هم روش ژونتایپینگ می باشد. همانطور که در مقالات قبل گفته شد هرچه ما اطلاعات بیشتری از ژنوم را استفاده کنیم دقت تعیین خلوص نژادی بیشتر خواهد شد.

Racial Purity Test
با تشکر فراوان

امیری