اهلی سازی اسب که به حدود 5000 تا 6000 سال قبل باز میگردد. از آن زمان اسب دچار فرآیند انتخاب مصنوعی قرار گرفته که به تدریج موجب تغییر ژنتیکی در این حیوان گردیده است.

تفاوت های بین نژاد های مختلف که در حال حاضر مشاهده می شوند علاوه بر تغییرهای تصادفی، تحت تاثیر دو نیروی مهم شامل انتخاب طبیعی و انتخاب مصنوعی می باشد. در نیم قرن اخیر علاقه به استفاده از علم اصلاح نژاد در بهبود عملکرد صفات مهم افزایش یافته است.

کاربرد موفق علم مدرن اصلاح نژاد در بهبود ژنتیک اسب نیاز به داشتن اهداف اصلاحی واضح، هدفمند و تعریف شده دارد. بزرگ بودن جمعیت تحت اصلاح نژاد و  اصلاح گرانی که اصلاح علمی را پذیرفته و در برنامه های اصلاحی بکار گرفته می‌شود.

این سه قانون یاد شده قوانین جهان شمول در اصلاح نژاد برای هر موجود زنده بوده و بدون این سه اصل اساسی اصلاح نژادی انجام نخواهد گرفت و اگر پیشرفتی باشد کوتاه مدت، ناپایدار و غیر قابل رقابت با پروژهای اصلاح نژادی علمی خواهند بود. شاید بررسی برخی از تفاوت های ساختاری و مزایا و معایب جمعیتی اسب با دیگر گونه ها خالی از لطف نباشد که در زیر به صورت مختصر فهرست می گردد:

  • در اسب نسبت به دیگر گونه ها، شجره ها بسیار عمیق تر بوده و نسل های قبل بیشتری در آن را می توان دنبال کرد
  • معمولا صفات مهم برای هر دو جنس اندازه گیری می شوند
  • نرخ تولید مثلی بسیار پایین (یک کره به ازای هر زایش)
  • فاصله نسلی نسبتا طولانی
  • دامنه سنی زیاد در جمعیت اسب های کاندید برای اصلاح نژاد
  • آمیزش غیر تصادفی
  • تفاوت بسیار زیاد در ارزش اقتصادی مرتبط با شایستگی ژنتیکی فرض شده

با استفاده از دانستن این تفاوت ساختاری می توان بهترین روش در دسترس برای ارزیابی های صحیح از ارزش های اصلاحی در صفات با ارزش را بکار برد. این فاکتورها، دلایل اصلی برای بکار گیری روش های آماری مانند مدل دام (animal model) جهت رسیدن به بهترین پیشبینی نااریب خطی (best linear unbiased predictions (BLUP)) بودند. این مدل های آماری نزدیک به نیم قرن برای جمعیت های اسب اروپایی با موفقیت استفاده گردید.

شاید بهتر باشد تا بازگردیم به همان سه اصلی که در ابتدا اشاره شد و کمی بیشتر توضیح دهیم:

اولین اصل در هر فرآیند اصلاح نژادی داشتن هدفی واضح و مشخص می باشد. اهداف را چه کسانی باید مشخص کنند؟ آیا اسب دار به تنهایی می تواند تمام اهداف اصلاحی را به درستی شناسایی و تبیین نماید؟ اصولا آینده نگری فردی می تواند پاسخ گوی اهداف جمعی باشند؟ شاید پاسخ به این سوال ها بتوانند مشکل یافتن راه برای دست یابی به اهداف درست را مشخص کنند.

همانطور که در کشورهای پیشرفته در صنعت اسب شناسایی و تبیین اهداف اصلاح نژادی معمولا توسط انجمن های نژادی (آینده نگری جمعی) با کمک متخصصین اصلاح نژاد صورت می گیرند، شاید بهترین پاسخ به این پرسش عقل جمعی باشد. مادامی که اسبداران فقط و فقط به فکر منافع شخصی بوده و گوشه چشمی به منافع جمع نداشته باشند.

“داغ است چرخ از دل بی آرزوی ما                         این دشت را تهی ز خس و خار کرده ایم”.

دومین و شاید مهمترین اصل در پیشرفت ژنتیکی صفات داشتن جمعیتی بزرگ و تنوع ژنتیکی قابل قبول است. این اصل می طلبد تا مشارکت حداکثری را داشته باشیم. اصلی که می توان به جرات گفت تا کنون در صنعت اسب ایران مشاهده نشده است. مشارکت نه تنها برای منافع شخصی، بلکه مشارکت در جهت پیشرفت جمعی. یکی دیگر از ابزارهای مهم جهت ایجاد تنوع ژنتیکی استفاده از سیلمی های برتر و یا اسپرم وارداتی آنها می باشد که می تواند موجب شتابی بیشتر در جهت نیل به اهداف اصلاحی باشد.

سومین و بنیادی ترین اصل استفاده از نیروی متخصص در فرآیند اصلاح نژاد می باشد. با ورود متخصصین آشنا به علم اصلاح نژاد می توان با زبان علم صحبت کرد، که این زبان همیشه در تاریخ پای دلالان و سودجویان فرصت طلب را از میدان به در کرده و هرجا علم وارد گشت، رونق و پیشرفت حاصل گردید.

Mahmoud Amiri

Research Assistant (Ph.D in Animal Genetics & Breeding),

Department of Animal Science,

Safiabad-Dezful Agricultural and Natural Resources Research and Education Center,

Agricultural Research, Education & Extension Organization (AREEO),

Dezful, IRAN